انتظار ظهور ماه پنهان

منبع کدهای زیباسازی


پمپ بنزین | یاس تم
وصیت نامه | آلودگی هوا
چهل شاخص | موسیقی
کد قطرات شبنم-Http//wWw.20ToolS.cOm/

نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
 ابزار پرده خوش آمدگویی
ابزار وبلاگ
  • فهرست مطالب 
  • تماس  
  • ورود 

اخلاقی

23 شهریور 1399 توسط احمدي


?? #فرهنگ


روزی پسری از خانواده نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست
متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه ای بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟

?مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند، دوست داشتم از آنها چیز ساده ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد، درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد، و شرمنده نشوند…

??????????????

 نظر دهید »

آموزنده

23 شهریور 1399 توسط احمدي

 

?? شبی از شبها…


شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت تا آنکه استاد خود را بالای سرش دید که با تعجب و حیرت او را نظاره می کرد.

?استاد پرسید: «برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟»
شاگرد گفت: «برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم و برخورداری از لطف خداوند!»
استاد گفت: «سوالی می پرسم پاسخ ده؟»
شاگرد گفت: «با کمال میل، استاد.»
استاد گفت: «اگر مرغی را پروش دهی، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟»
شاگرد گفت: «خوب معلوم است استاد. برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم.»
استاد گفت: «اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟»
شاگردگفت: «خوب راستش نه…! نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!»

?استاد گفت: «حال اگر این مرغ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!»
شاگرد گفت: «نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر خواهند بود!»

?استاد گفت: «پس تو نیز برای خداوند چنین باش! همیشه تلاش کن تا با ارزش تر از جسم، گوشت، پوست و استخوانت گردی. تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقت توجه و لطف و رحمت او را بدست آوری. خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد.

??????????????

 نظر دهید »

شهید فتاحی

14 شهریور 1399 توسط احمدي

عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…

عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.

یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…

تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده

پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید… عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت? پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…

اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…? جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه… مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین

یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…??

 

?شادی روح شهدا صلوات?

 نظر دهید »

پیامبر اسلام یا رسول خدا؟؟؟

14 شهریور 1399 توسط احمدي

پیامبر اسلام یا رسول خدا؟
(رسول جعفریان)

سال‌ها پیش که مرتب‌تر از امروز خدمت استاد ارجمندم حضرت آیت‌الله سیدمحمدعلی روضاتی می‌رسیدم، از ایشان شنیدم که مرحوم امیری فیروزکوهی، شاعر و محقّق برجسته، مقاله‌ای دربارهٔ غلط بودن تعبیر «پیامبر اسلام» در مجلّهٔ دانشکدهٔ الهیات مشهد نوشته است.
شنیدن این که این تعبیر، تعبیر نادرستی است ابتدا برایم نامأنوس بود، و اما به ویژه بعد از مطالعهٔ آن مقاله، دریافتم که حق با آن شاعر فرهیخته و استاد ارجمند بنده بوده و هست. ایشان اصرار داشت که سخن مرحوم امیری درست است و ما نباید این تعبیر را که بسیار غلط و ساختهٔ دست مستشرقان است، در هیچ کجا به‌کار ببریم.
مع‌الأسف شاهدیم که بی‌دقتی ما دامنه‌اش چندان وسیع است که بسیاری از نویسندگان ما از آن در عناوین کتاب‌هایشان استفاده کرده‌اند.
به علاوه طی سال‌ها شاهد بوده و هستیم که در بیشتر متن‌هایی که در صدا و سیما خوانده شده یا در مطبوعات درج می.شود همیشه از این ترکیب نادرست استفاده می‌شود. درحالی‌که قدسیت کلمه رسول خدا (ص) بسیار روشن و واضح و نادرستی تعبیر «پیامبر اسلام» با اندکی تأمّل قابل درک است.
در ضمن کار و مطالعهٔ آثار اسلامی، دریافتم که آنچه همیشه و همیشه میان مسلمانان و در متون مقدّس از قرآن و حدیث و… به‌کار رفته، تعبیر «رسول الله» است نه «رسول الإسلام» که هیچ سابقه‌ای ندارد. حتی امروز هم در فرهنگ مسلمانان غیر فارسی زبان، به‌خصوص در زبان عربی، کسی تعبیر رسول الإسلام را به کار نمی‌برد. محتمل است که این تعبیر نادرست درآثار مارکسیست‌های عرب یا لائیک‌های ضد دین به کار برود و به‌وضوح یک خوانندهٔ عرب با دیدن تعبیر رسول الإسلام می‌فهمد که نویسنده اعتقادی به نبوت ندارد.
اما در زبان فارسی به طور اعم؛ یعنی توسط مسلمان و غیر مسلمان به کار رفته و این هم ناشی از بی‌دقتی ما در انتخاب ترکیب‌های وارداتی یا ترجمهٔ معادل‌های انگلیسی به فارسی است.
آنچه در این باره باید توجه داشته باشیم این است که وقتی ما کلمه «رسول» را به کار می‌بریم مقصودمان فرستاده و نماینده است. در این فرستاده مهم آن است که از طرف چه کسی آمده است نه آن که چه چیزی را آورده است.
این اهمیت از آن بابت است که قداست رسول به آن است که از طرف خدای تعالی برای زمینیان فرستاده شده است. خداوند مرتب روی این جنبه تکیه دارد و به همین دلیل است که تعبیر «رسول الله» در متون مقدّس استفاده می‌شود. در قرآن به طور مؤکّد تعبیر «رسول الله» داریم و متأسفانه در فرهنگ ما به کاربردن این تعبیر قرآنی ترک شده و به جای آن، آن تعبیر نامأنوس آمده است.
اگر ما جهت الهی رسالت را با ساختن تعبیر «پیامبر اسلام» کنار بگذاریم، درست به همان هدفی که مستشرقان از جعل و کاربرد این تعبیر داشته‌اند، نزدیک شده‌ایم. آنان اعتقادی به این که محمد (ص) از طرف خدا آمده ندارند، اما با این مطلب که محمد (ص) دین اسلام را میان مردم آورده مشکلی نداشته و این تعارضی با معتقدات و باورهای غیر دینی یا ضد دینی آنان ندارد. بنابرین به راحتی کلمهٔ «پیامبر اسلام» را ساخته‌اند و به جای پیامبر خدا (ص) گذاشته‌اند.
البته می‌پذیریم که وقتی یک مسلمان ایرانی، کلمهٔ «پیامبر اسلام» را به کار می‌برد، قصد انکار آن طرف؛ یعنی بُعد الهی این رسالت را ندارد. اما این امر بر حسب یک عادت است نه آن که براساس این تعبیر به جنبهٔ الهی بودن دین می‌رسد.
از علاقه‌ای که به این مسأله داشتم در پی یافتن مقاله مرحوم فیروزکوهی برآمدم و آن را در نشریه دانشکده الهیات مشهد ش 14 (سال 1354) صص 215 - 218 یافتم. ایشان در این مقاله کوتاه می‌نویسد:
معلوم نیست چرا و به چه سبب چند سالی است که اغلب بلکه عموم نویسندگان و گویندگان و خطبای فاضل و سخنرانان ما، این عمومیت و اطلاق را از شمول و اتفاق انداخته و به قید و تخصیص آن در مکاتبات و محاورات خود پرداخته‌اند و مدام بر فراز منابر و متون دفاتر می‌گویند و می‌نویسند: «پیغمبر اسلام چنین گفت، پیغمبر اسلام چنان کرد».
حقیر احتمال می‌دهد که این بی‌توجهی و انصراف اذهان، حتی از طرف فضلا و صاحب‌علمان، از وقتی به ظهور و تداول عامه یافت که مترجمان کتب خارجی و سیره‌نویسان غیر مسلمان، به ترجمه و نقل از کتب ایشان بدون توجّه دست زده و عین نوشته‌ها و کلمات و اعتقادات و نظریات آنان را کُلّاً و جزئاً وارد عبارات و جملات مورد ترجمه خود کرده‌اند.
…اما مسلمانی که اعتقاد به خاتمیت، ضروری دین و اعتقاد اوست و مسلمان فاضلی که به نصّ قرآن مجید و عین اخبار و قطع سیره، بلکه به حکم عقل و استدلال و وصول به درجهٔ کمال، همین عقیده مورد یقین اوست، دیگر مجاز نیست که به هیچ‌گونه تخصیصی از اقسام مخصصات و هیچ نوع قیدی از انواع قیود (حتی قید توضیحی) این عمومیت و اطلاق را مخصوص و مقید گرداند، و عقاید دیگران و تخصیصات آنان را مورد لحاظ قرار دهد و در گفته‌ها و نوشته‌های خویش به کار برد.

 نظر دهید »

شناخت شمر

09 شهریور 1399 توسط احمدي


?? شمر کیست؟


مردی که شانزده بار پای پیاده به حج رفت اما حسین(ع) را کشت.

یکی از افراد مقابل امام حسین، شمر بن ذی الجوشن است.

از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین!
کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت. این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود.

با ورودش به کربلا همه چیز عوض می شود.

?شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایش های شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که این ها مال شمر است شما با آن ها گریه می کردید.

?هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا می زد چگونه با خدا زمزمه می کرد!
این آقایی که ما صحبتش را می کنیم (شمر) شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است.

? فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند!! بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند.

?در کربلا هر روز بيست هزار نفر در فرات غسل می کردند. غسل قربة الی الله که حسین را بکشند و می گفتند: غسل می کنیم تا ثوابش بیشتر باشد!!
در ظهر عاشورا وقتی ابا عبدالله برای نماز خواندن، اذان می گفتند فکر نکنید در آن طرف کسی نماز نمی خواند.
آن ها هم نماز می خواندند! برخی از این افراد به ابا عبدالله علیه السلام می گویند که نماز شما قبول نیست!
و حبیب به آن ها می گوید: “نماز شما قبول است؟!”
درگیری می شود .حبیب به شهادت می رسد. حبیب پیش از نماز ظهر ابا عبدالله به شهادت رسیدند.
ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر.

?شمری که شانزده بار به مکه رفته، جانباز امیر المومنین بود، کسی که در کنار مولا زخمی شده بود؛ چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟
?این هشدار و اندرزی است برای امروز و فردای ما
حساب خودتان را بکنید پس….


? دکتر علی شریعتی

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 35
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

انتظار ظهور ماه پنهان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

تاریخ

تاریخ روز

دعای عظم البلا

دعای عظم البلا

حدیث

حدیث موضوعی

ساعت

ساعت فلش مذهبی
دریافت کد ابزار آنلاین

منبع کدهای زیباسازی


پمپ بنزین | یاس تم
وصیت نامه | آلودگی هوا
چهل شاخص | موسیقی
کد قطرات شبنم-Http//wWw.20ToolS.cOm/

امارگیر حرفه ای سایت


شهادت طلب | نایت ملودی
پزشکی | کرمان
پاپو | کبوتران زمینی

امارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت


نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت

صلوات شمار

 ابزار پرده خوش آمدگویی
ابزار وبلاگ

وضعيت آب و هوا

هدايت به بالاي

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس