انتظار ظهور ماه پنهان

منبع کدهای زیباسازی


پمپ بنزین | یاس تم
وصیت نامه | آلودگی هوا
چهل شاخص | موسیقی
کد قطرات شبنم-Http//wWw.20ToolS.cOm/

نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
 ابزار پرده خوش آمدگویی
ابزار وبلاگ
  • فهرست مطالب 
  • تماس  
  • ورود 

زنان هاشمى حمایت کننده از نهضت کربلا

30 مهر 1393 توسط احمدي

* ام سلمه، هند دختر ابو امیه، همسر پیامبر «صلى الله علیه و آله»

ام سلمه یکى از همسران رسول خدا «صلى الله علیه و آله» بود. نام او هند و کنیه اش ام سلمه بود و دختر ابو امیه حذیفة بن مغیرة بن عبدالله… و از زنان بزرگ و نامدار صدر اسلام است. وى ابتدا با ابو سلمة بن عبدالاسد مخزومى ازدواج کرد و صاحب فرزندانى چون «زینب، سلمه، عمر و درة» گردید.بعد از وفات ابو سلمه، در سال دوم یا چهارم هجرى به ازدواج پیامبر اکرم «صلى الله علیه و آله» در آمد.

ام سلمه، علاقه و محبت زیادى به اهل بیت عصمت و طهارت به ویژه امام حسین «علیه السلام» داشت و آن حضرت او را مادر خطاب مى کرد. ام سلمه که جریان واقعه کربلا را از رسول اکرم «صلى الله علیه و آله» شنیده بود و مى دانست که امام حسین «علیه السلام» تنها و غریب با لبان تشنه در سرزمین کربلا کشته خواهد شد، سعى فراوانى داشت تا حضرت را از سفر به کربلا باز دارد. هنگامى که امام تصمیم به حرکت گرفت ام سلمه به ایشان گفت: عزیزم! با خروجت به عراق ما را محزون و غمگین مکن از جدت رسول خدا «صلى الله علیه و آله» شنیدم که فرمود:«حسینم در کربلا کشته خواهد شد»، امام در پاسخ فرمود: «مادر! مى دانم که در کربلا کشته خواهم شد و خانواده ام به دست دشمن اسیر مى شوند، ولى این راه باید پیموده شود؛ زیرا صلاح دین خدا در آن است. هنگامى که امام حسین «علیه السلام» عزم رفتن به عراق نمود وصایاى خود را به ام سلمه سپرد و او هم بعدها به امام سجاد «علیه السلام» تحویل داد.

ام سلمه، به دستور رسول خدا «صلى الله علیه و آله» سرپرستى فاطمه زهرا «علیهاالسلام» را بر عهده گرفت، او در این زمینه مى گوید: «همه مى پندارند که من فاطمه را ادب مى کنم، چنین نیست، او معلم من است». ام سلمه در هر حال در جان نثارى براى فاطمه کوتاهى نکرد. به خاطر شهادتى که ام سلمه در مورد فدک به نفع فاطمه زهرا «علیهاالسلام» داد، ابوبکر و عمر یک سال خرج او را قطع کردند. ام سلمه پس از رحلت پیامبر همواره هوادار اهل بیت «علیهم السلام» باقى ماند و از مخالفین لعن امام على «علیه السلام» توسط معاویه بود. این بانوى بزرگوار از راویان حدیث پیامبر «صلى الله علیه و آله» بود.

ابن اثیر در کتاب الکامل فى التاریخ آورده است که پیامبر «صلى الله علیه و آله» مشتى خاک تربت سید الشهداء «علیه السلام» را به ام سلمه داد و فرمود: «هرگاه این خاک تبدیل به خون شود، فرزندم حسین «علیه السلام» به شهادت رسیده است». به همین دلیل ام سلمه سعى نمود امام حسین «علیه السلام» را از رفتن به عراق باز دارد. در روز عاشورا وقتى امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید، این خاک تبدیل به خون گردید.

ام سلمه از رسول خدا «صلى الله علیه و آله» خواست که: از خدا بخواهید که کشته شدن را از او (امام حسین «علیه السلام» دور کند). رسول خدا «صلى الله علیه و آله» فرمود: از خدا خواستم ولى وحى شد براى او درجه اى است که کسى بدان درجه نخواهد رسید. او شیعیانش را شفاعت مى کند و مهدى «عج» از فرزندان اوست. خوشا به حال کسى که از دوستان و شیعیان حسین «علیه السلام» باشد. به خدا سوگند که شیعیان او در روز قیامت رستگار خواهند بود.

روزى ام سلمه، رسول خدا «صلى الله علیه و آله» را در خواب با چهره اى غمگین و لباسى خاک آلود دید، حضرت به او فرمود: از کربلا و از دفن شهدا مى آیم، ناگهان ام سلمه از خواب بیدار شد و با صداى گریه و شیون او همسایگان آمدند و ماجرا را باز گفت. وى از همان روز براى سید الشهداء «علیه السلام» عزا گرفت. ام سلمه آن روز را به خاطر سپرد. روز دهم محرم و بعد هم که جریان دقیق واقعه را از اهل بیت «علیهم السلام» که حاضر در کربلا بودند پرسید آن روز را با واقعه شهادت امام حسین «علیه السلام» مطابق یافت.

ام سلمه نزدیک 387 حدیث از پیامبر «صلى الله علیه و آله» و فاطمه «علیهاالسلام» و ابو سلمه نقل کرده است. از احادیثى که از پیامبر «صلى الله علیه و آله» نقل کرده: امامان پس از من دوازده نفرند، به تعداد نقباى بنى اسرائیل، نُه تن ایشان از نسل حسین «علیه السلام» هستند، خدا علم مرا به آن ها داده، پس واى بر دشمنان آن ها

عمر رضا کحاله مى گوید: [ام سلمه] زنى مهاجر، جلیل القدر، صاحب رأى، با کمال و عقل بود و به حبشه و مدینه مهاجرت کرد. شیخ محلاتى مى نویسد همه علماى اسلام بر این نظر اتفاق دارند که ام سلمه در علم و تقوى و فصاحت و بلاغت و محبت نسبت به اهل بیت رسالت «کانّور على شاهق الطور» است. ام سلمه پس از حمایت هاى فراوانى که از اهل بیت نمود، سرانجام در 62 ه. ق. در سن 84 سالگى در زمان حکومت یزید - پس از واقعه عاشورا- در شهر مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
* ام البنین، فاطمة الکلابیه، همسر امام على «علیه السلام»

ام البنین دختر حزام بن خالد بن ربیعه معروف به وحید بن کلاب، مادرش ام لیلى نام داشت. نام این بانو فاطمه و کنیه اش ام البنین است. این بانو گرچه در کربلا حضور نداشت ولى چهار فرزند رشیدش در حادثه عاشورا در راه یارى امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسیدند. نه او مأواى زنانى بود که براى عزادارى امام حسین «علیه السلام» جمع مى شدند. او که از حضرت على «علیه السلام» داراى چهار پسر به نام هاى عباس، عبدالله، جعفر و عثمان بود و همگى در کربلا شهید شدند، شیوه عزادارى را براى مبارزه انتخاب کرد تا ابعاد مختلف و ناگوار جنایات کربلا در یادها بماند و دشمنان سرمست از پیروزى را شرمنده و مطرود سازد.

حضرت ام البنین که داراى ذوق و قریحه شعر بود، هر روز با عبدالله فرزند حضرت ابوالفضل «علیه السلام» به بقیع مى رفت و به یاد چهار فرزندش به گریه و زارى مى پرداخت به گونه اى که مردم دور او جمع مى شدند و عزادارى مى کردند و به نوحه و سوگوارى او گوش مى دادند؛ حتى مروان بن حکم نیز که به دشمنى با بنى هاشم شهرت داشت در آن صحنه حضور مى یافت و گریه مى کرد. ترجمه یکى از معروف ترین مرثیه هاى آن بانوى دلسوخته چنین است:

«رگ هاى قلبم را پاره کردى، فرزندانم، هر کسى که زیر آسمان کبود است فداى ابا عبدالله الحسین «علیه السلام» باد».

همچنین در مورد ابوالفضل العباس «علیه السلام» فرزندش سروده که:

«آه به من خبر دادند که بر سر فرزندم عباس عمود آهنین زده اند در حالى که دست در بدن نداشت. واى چه بر سر من آمد و چه مصیبتى بر فرزندانم رسید. اگر فرزندم عباس دست در بدن داشت، چه کسى جرئت مى کرد به او نزدیک شود؟!».

ام البنین از زنان فاضله و نامدارى بود که به حق اهل بیت عصمت و طهارت «علیهم السلام» معرفت داشت و داراى زهد و پارسایى و فصاحت و بلاغت بود.

زمانى که خبر فاجعه کربلا توسط بشیر به مدینه رسید ام البنین سؤال کرد: از امام حسین چه خبر؟ بشیر پاسخ داد که خدا تو را صبر دهد، فرزندت عباس کشته شد. ام البنین فرمود: معناى این خبر چیست، از امام حسین «علیه السلام» برایم بگو.

بشیر خبر شهادت چهار فرزند ام البنین را داد. آن بانوى با ایمان باز هم سراغ حسین «علیه السلام» را مى گرفت، بالاخره هنگامى که خبر شهادت امام حسین «علیه السلام» را شنید ناله اى زد و فرمود: تمام فرزندانم فداى ابا عبدالله الحسین «علیه السلام».

ام البنین «علیهاسلام» در سال 70 هجرى از دنیا رفت و در قبرستان بقیع شهر مدینه به خاک سپرده شد.
* زینب صغرى، معروف به ام لقمان، دختر عقیل بن ابى طالب.

زینب دختر عقیل برادر زاده امام على «علیه السلام» است. گفته مى شود زمانى که امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید، زینب همراه عده اى از زنان خارج شد و در حالى که مى گریست، مى گفت: چه جوابى به پیامبر «صلى الله علیه و آله» خواهید داد آن گاه که به شما گوید: با عترت و اهل بیت من چه رفتارى نمودید اى آخرین امت… یا آن ها را اسیر نموده یا از روى ظلم و ستم به قتل رسانیدید. آیا این جواب محبت هاى من بود که شما را پند دادم که پس از من با خویشانم بد رفتارى نکنید.

شیخ محلاتى مى نویسد: «ام لقمان دختر عقیل بن ابى طالب است، این زن در مدینه بود، چون خبر شهادت سید الشهداء را شنید با خواهرانش ام هانى، سماء و رمله و زینب از خانه بیرون دوید و زار زار بگریست و اشعار زیادى سرود و دشمنان را به خاطر ارتکاب چنین اعمالى سرزنش کرد.

 نظر دهید »

زنان غیر هاشمى حاضر در واقعه کربلا که ناشناخته مانده اند

30 مهر 1393 توسط احمدي

زنان غیر هاشمى حاضر در واقعه کربلا:
1. کَبْشه، مولاة امام حسین «علیه السلام»

کنیه اش ام سلیمان است. کنیز امام حسین «علیه السلام» که آن حضرت وى را هزار درهم خرید و در خانه ام اسحق (مادر فاطمه صغرى) همسر امام، خدمت مى کرد. سپس با ابو رزین ازدواج کرد و سلیمان از او به دنیا آمد. سلیمان غلام امام حسین «علیه السلام» بود. سلیمان پیک امام حسین به سوى رؤسا و اشراف بصره بود که عبید الله بن زیاد دستور داد گردنش را بزنند. سلیمان همان است که در زیارت ناحیه مقدسه نامش آمده است. ام سلیمان به همراه مولایش امام حسین «علیه السلام» راهى کربلا شد. همسرش نیز از اصحاب امام حسن «علیه السلام» بود. ام سلیمان زنى عالم، فاضل و نیکوکار بود که همراه مولایش امام حسین «علیه السلام» راهى کربلا شد و جزو اسیران واقعه عاشورا گردید. وى تمام مصایب را در راه خدا تحمل کرد.

2. فُکهیه:زوجه عبد الله بن اریقط بود. وى در خانه رُباب، همسر امام حسین «علیه السلام» خدمت مى کرد. از عبد الله فرزند پسرى آورد به نام قارب که در کربلا به شهادت رسید. فکهیه نیز همراه رباب در زمین کربلا به سلک اسیران به شام رفت.

3. حُسنیه:یکى از آزاد شده های حضرت سید الشهداء است، امام حسین «علیه السلام» او را از نوفل بن حارث بن عبدالملک خرید. وى به ازدواج مردى به نام سهم درآمد و مُنحج از او متولد گردید. حسنیه به امام زین العابدین «علیه السلام» خدمت مى کرد تا اینکه به همراه سید الشهداء «علیه السلام» و فرزندش منجح به کربلا آمد. منجح در کربلا به شهادت رسید. حسنیه با اهل بیت «علیهم السلام» در مصایب آن شریک و یاور و غمخوار آنان بود.

زنان دیگرى نیز در کربلا حضور داشتند که به دلیل طولانى شدن مطالب از ذکر نام آنان خوددارى مى کنیم.

ب. زنانى که در بین راه مدینه تا کربلا به کاروان کربلا پیوستند:
1. ام وهب، همسر عبدالله بن حباب الکلبى:

ام وهب یکى از زنان شجاع و مجاهدى بود که نام اصلى او قمر دختر عبد از بنى فمر بن قاسم و همسر عبد الله بن عمیر از طایفه بنى عُلیم بود، چون شوهرش تصمیم گرفت از کوفه به یارى حسین «علیه السلام» بیرون بیاید ام وهب نیز اصرار کرد تا او را با خود ببرد.

در روز عاشورا وقتى عبدالله بن عمیر به میدان رفت او نیز چوبى به دست گرفت و به میدان شتافت. ولى امام حسین «علیه السلام» مانع او شد و فرمود: «زنان موظف به جهاد نیستند». اما پس از شهادت شوهرش به بالین او رفت و صورت او را پاک کرد و مى گفت: بهشت بر تو مبارک باد! از خدا درخواست مى کنم که مرا همراه تو قرار دهد که شمر، غلامش رستم را سراغ او فرستاد. آن غلام با عمود سر او را شکافت و به شهادت رسانید. ام وهب اولین زن شهید در روز عاشورا بود.

در برخى منابع ماجرایى مشابه این، ولى با تفاوت هایى درباره وهب بن عبدالله بن عمیر نقل کرده اند و زنى را که در کربلا به شهادت رسید همسر وهب مى دانند. از جمله علامه مجلسى در بحار الانوار مى نویسد: «وهب بن عبدالله کلبى از شهداى کربلاست. مادر و همسرش نیز در کربلا بودند و به شهادت رسیدند.»

شیخ عباس قمى به نقل از علامه مجلسى مى گوید: در حدیثى دیدم که ابن وهب نصرانى بود و با مادرش به دست حسین «علیه السلام» مسلمان شد؛ در مبارزه خود بیست و چهار پیاده و دوازده سوار را کشت و اسیر شد. او را نزد عمر سعد بردند و گفت: عجب شجاعتى دارى؟ سپس دستور داد سرش را بریدند و به لشکرگاه حسین «علیه السلام» انداختند. مادرش سر او را برداشت و بوسید و به لشکرگاه ابن سعد انداخت و به مردى خورد و او را کشت. سپس با تیرک چادر حمله کردو دو مرد دیگر را کشت. حسین «علیه السلام» او را فرمود: اى ام وهب، برگرد. جهاد از زنان برداشته شده. ام وهب برگشت و مى گفت: «الهى نا امیدم مکن، حسین «علیه السلام» فرمود: تو را خدایت نا امید نکند اى ام وهب».

سید بن طاووس در این باره مى نویسد: وهب بن جناح کلبى، همسر و مادر خویش را نیز با خود به کربلا آورده بود. در برخى روایات هم از دو «وهب» نام برده شده است. به هر حال همسر وهب اولین زنى بود که در سپاه حسین «علیه السلام» به شهادت رسید و مادر وهب از او راضى نشد مگر آنکه او را در رکاب حسین «علیه السلام» کشته ببیند و این در سایه تربیت حسینى و زهرایى «علیهاالسلام» و عشق به اهل بیت پیامبر «صلى الله علیه و آله» چیز تازه اى نیست.

2. ام خلف همسر مسلم بن عوسجه:

ام خلف از زنان نامدار شیعه در قرن اول هجرى است. وى با مسلم بن عوسجه - یار باوفاى حسین «علیه السلام» - ازدواج کرد که ثمره آن فرزندى به نام خلف بود. مسلم بن عوسجه و فرزندش در روز عاشورا در رکاب مولایشان حسین «علیه السلام» به شهادت رسیدند. ام خلف از زنان مؤمنه اى بود که محبت اهل بیت «علیهم السلام» سراسر وجودش را پر کرده بود. ام خلف که با همسر و پسرش در بین راه به کاروان حسین «علیه السلام» پیوسته بود پس از شهادت شوهرش مسلم، فرزندش را به میدان جنگ فرستاد. پس از شهادت مسلم بن عوسجه، امام حسین به فرزندش خلف فرمود: اگر به میدان روى و کشته شوى، مادرت تنها و بى کس خواهد بود، تو به سرپرستى مادرت سزاوارترى تا به جنگ.

ام خلف که شاهد این سخنان بود، در برابر فرزندش ظاهر شد و خطاب به او گفت: اى پسرم! نصرت و یارى فرزند پیامبر «صلى الله علیه و آله» را بر سلامت و امان خودت ترجیح ده؛ اگر سلامت خودت را برگزینى هیچ گاه از تو راضى نخواهم شد.

خلف با شجاعت به میدان رفت. ام خلف او را تشویق مى کرد و مى گفت: بشارت باد بر تو اى پسرم که به زودى از آب کوثر سیراب خواهى شد. خلف سى نفر از دشمنان را به قتل رسانید و خود در راه دفاع از دین و امامش به شهادت رسید. کوفیان سر او را به سوى مادرش انداختند. آن زن شجاع و وارسته سر فرزند جوان را به آغوش گرفت و بوسید و گریه سر داد به گونه اى که همه کسانى که شاهد این صحنه جانسوز بودند به گریه افتادند و شیرینى پیروزى ظاهرى دشمن را به کام آنان تلخ نمود.
3. ام عمرو جُنادة همسر جنادة بن کعب انصارى:

نامش بحریه بنت مسعود الخزرجى است. همسر جنادة بن کعب انصارى و از شهداى کربلاست. نامش را جنادة بن حرث هم نوشته اند که از طایفه خزرج بود. جنادة بن کعب از مکه به کاروان حسین «علیه السلام» پیوست و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید. پسرش عمروبن جناده نیز در کربلا شهید شد.

عمرو بن جناده انصارى از شهداى نوجوان کربلا بود و چون خواست به میدان رود امام فرمود: پدر این جوان کشته شده شاید مادرش راضى نباشد که به میدان رود، عمرو گفت: مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است. عمروبن جناده 9 یا 11 سال بیشتر نداشت که به میدان رفت و شهید شد. سرش را براى مادرش انداختند. مادرش آن سر را برداشت و گفت: چه نیکو جهاد کردى پسرم، اى شادى قلبم! اى نور چشمم! سپس سر را به طرف دشمن پرتاب کرد و آن سر به مردى خورد و او را از پاى در آورد، سپس عمود خیمه را برداشت و حمله کرد که به وسیله آن بجنگد. امام حسین «علیه السلام» مانع او شد و او را به خیمه زنان برگرداند. نام عمروبن جناده در زیارت ناحیه مقدسه آمده است.
4. رویحه، همسر هانى بن عروه مرادى:

رویحه با ورود مسلم بن عقیل به کوفه، در منزل خود از او پذیرایى نمود. با شهادت مسلم بن عقیل و همسرش هانى بن عروه به اتفاق فرزندش یحیى در کوفه مخفى شد. با اطلاع از ورود امام حسین «علیه السلام» به کربلا، نزد حضرت شتافتند و یحیى در رکاب امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید. پدر این زن عمر بن حجاج در کربلا در لشکر عمر سعد بود و به موکلین آب فرات تأکید مى کرد نگذارند سپاه حسین «علیه السلام» به آب دسترسى پیدا کنند؛ اما این زن شجاع در محبت اهل بیت «علیهم السلام» همانند شوهرش هانى بود.
ج: زنان حمایت کننده از نهضت عاشورا که در واقعه کربلا حضور نداشتند:

زنانى نیز بودند که در کربلا حضور نداشتند لیکن با شنیدن پیام نهضت امام حسین «علیه السلام» به طُرُق گوناگون نقش مؤثرى در زمینه سازى قیام بر علیه حکومت بنى امیه داشتند. این زنان ضمن تأسى به زنان حاضر در کربلا، از طریق ایراد خطبه، سرودن شعر، روایت حدیث و برپایى مجالس عزادارى و سوگوارى به رسالت خود در زمینه نهضت امام حسین «علیه السلام» و حفظ بقاى اسلام حقیقى و افشاى ماهیت واقعى حکومت بنى امیه، ادامه مى دادند.

 نظر دهید »

یاران امام حسین(ع) که با خانواده هایشان به کربلا آمدند چه کسانی بودند؟

30 مهر 1393 توسط احمدي

غير از افراد خاندان ابوطالب، يارانى كه اباعبدالله الحسين (عليه السلام) را همراهى مى كردند و يا رهسپار كوى آن بزرگوار شده بودند، خانواده هاى خود را همراه نداشتند؛ زيرا كسانى كه از مدينه با حضرت آمده بودند به جهت بيم از دشمن، براى خانواده خود احساس امنيت نمى كردند و آنان كه در مسير راه و در كربلا حضور آن بزرگوار شرفياب شدند، از ترس دشمن، به طور پنهانى خود را به حضرت رسانده بودند. تنها سه تن از ياران امام (عليه السلام) به اتفاق خانواده هاى خود خدمت حضرت رسيده بودند:

جنادة بن حرث سلمانى: وى با خانواده خويش حضور يافت و خود به امام پيوست و خانواده اش را به خانواده امام (عليه السلام) ملحق گرداند. پس ‍ از شهادت جناده همسرش به فرزند او عمر فرمان داد به يارى امام حسين (عليه السلام) بشتابد. عمر نزد امام آمد و از آن حضرت اجازه ميدان خواست. امام بدو رخصت نداد و فرمود:
((وى نوجوانى است كه پدرش در ميدان كارزار به شهادت رسيده، شايد مادرش از ميدان رفتن او نگران باشد)).
نوجوان عرضه داشت: اتفاقا مادرم به من چنين دستور داده است.
از اين رو، امام (عليه السلام) به او اجازه ميدان داد.

عبدالله بن عمير كلبى: او از منطقه ((چاه جعد)) به سوى امام (عليه السلام) شتافت و همسرش وى را سوگند داد تا او را با خود ببرد. عبدالله، زن و همه فرزندان خويش را با خود همراه ساخت و خدمت امام حسين (عليه السلام) رسيد. خود به آن حضرت پيوست و خانواده خويش را به خانواده امام (عليه السلام) ملحق نمود. و آن گاه كه به ميدان كارزار شتافت، مادرش وى را به نبرد تشويق مى كرد و زمانى كه به شهادت رسيد، همسرش ‍ از خيمه بيرون آمد و نظاره گر او بود و خود را به بالين وى رساند و همان جا به شهادت رسيد.

مسلم بن عوسجه: وى خانواده خويش را نزد حسين (عليه السلام) آورد و خود به آن حضرت پيوست و خانواده اش را به خانواده امام ملحق گرداند. زمانى كه مسلم بن عوسجه به شهادت رسيد - همانگونه كه در بيان شرح حال او پى برديد - كنيزش فرياد واسيداه! وا مسلم بن عوسجتاه! سر داد و سپاهيان دشمن بدين طريق از كشته شدن مسلم اطلاع يافتند.

برگرفته از کتاب سلحشوران طف

 نظر دهید »

ندا ی هل من ناصر ینصرنی

30 مهر 1393 توسط احمدي
نداي هل من ناصر ينصرني

من خودم را لايق نمي دانم که در جواب نداي هل من ناصرينصرني ، به امام کبيرمان لبيک بگويم… ولي از امام مي خواهم که مرا دعا کند تا بلکه نزد خداوند مورد قبول واقع شوم و به درجه اي که در نهايت شهادت است برسم .
خدايا، شکر مي کنم که مرا آزاد آفريدي تا آزاد فکر کنم تا بتوانم بندگي ات را بجا آورم؛ خدايا، شکر تو را که مرا پاسدار انقلاب خميني ات قرار دادي تا اينکه بتوانم خونم را فداي حسينت بکنم؛ خدايا، شکر تو را که مرا از اين نعمت انقلاب سرخ خميني برخوردار نمودي و به آن درجه اي رساندي که لياقتش را نداشتم … آگاه باشيد که در اين برهه از زمان مسئوليت سنگيني بر دوش داريد. شما پاسدار خون هاي ريخته شده براي اسلام عزيز هستيد و بايد شما عزيزان پيام خون شهيدان و شعار آنها را با کار و کوشش در راه خدا به جهانيان صادر نماييد. و ثابت کنيد که مي توانيم در پناه اسلام غير وابسته به ابرقدرت ها باشيم و به شعار بهشتي مظلوم و ديگر شهدا تحقق بخشيم و نداي مظلومانه امتمان را به گوش تمام مستضعفان جهان برسانيم تا اينکه لرزه بر اندام پوسيده ي مستکبران داخلي و خارجي بيندازيم… و مستضعفين خود تصميم بگيرند و حاکم روي زمين باشند. همان طور که خداوند به بندگانش وعده داده است:
« و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين.»
تا اينکه مقدمه اي براي ظهور مهدي (عج الله تعالي فرجه الشريف) و افراشته شدن پرچم لااله الاالله در جهان باشد.

نويسنده: شهيد ناصر بختياري

 نظر دهید »

امام حسین(ع)

27 مهر 1393 توسط احمدي
در مکتب شیعه شخصیت و زیارت امام حسین علیه السلام از موقعیت ویژه ای برخوردار است و روایات بسیاری در مورد ایشان ذکر شده است. در این مطلب  احادیث از اهل بیت علیهم السلام در مورد امام حسین علیه السلام می آوریم تا معرفت خود را نسبت به این بزرگوار هر چه بیشتر نماییم.
1- حریم پاک:
عن النبى (ص) قال: … و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمه و إنها لمن بطحاء الجنه.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در ضمن حدیث بلندى مى‏فرماید:
کربلا پاک ترین بقعه روى زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعه‏ها است والحق که کربلا از بساط هاى بهشت است.
2- سرزمین نجات:
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: یقبر ابنى بأرض یقال لها کربلا هى البقعه التى کانت فیها قبه الاسلام نجا الله التى علیها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فى الطوفان.
پیامبر خدا (ص) فرمود: پسرم حسین در سرزمینى به خاک سپرده مى‏شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازى که همواره گنبد اسلام بوده است، چنان که خدا یاران مومن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد .
3- مسلخ عشق:
‏قال على علیه السلام: هذا… مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم ولا یلحقهم من کان بعدهم.
حضرت على علیه السلام روزى گذرش از کربلا افتاد و فرمود: اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانى که نه شهداى گذشته و نه شهداى آینده به پاى آنها نمى‏رسند.(3)
4- عطر عشق:
‏قال على علیه السلام: واها لک ایتها التربه لیحشرن منک قوم یدخلون الجنه بغیر حساب.
امیرالمومنین علیه السلام خطاب به خاک کربلا فرمود: چه خوشبویى اى خاک! در روز قیامت قومى از تو به پا خیزند که بدون حساب و بى درنگ به بهشت روند.

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 35
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

انتظار ظهور ماه پنهان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

تاریخ

تاریخ روز

دعای عظم البلا

دعای عظم البلا

حدیث

حدیث موضوعی

ساعت

ساعت فلش مذهبی
دریافت کد ابزار آنلاین

منبع کدهای زیباسازی


پمپ بنزین | یاس تم
وصیت نامه | آلودگی هوا
چهل شاخص | موسیقی
کد قطرات شبنم-Http//wWw.20ToolS.cOm/

امارگیر حرفه ای سایت


شهادت طلب | نایت ملودی
پزشکی | کرمان
پاپو | کبوتران زمینی

امارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت


نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت

صلوات شمار

 ابزار پرده خوش آمدگویی
ابزار وبلاگ

وضعيت آب و هوا

هدايت به بالاي

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس